آخر نفهمیدیم منظور اینایی که میگن گوش کن ببین چی میگم چیه ؟
آب معدنى رو دیگه برا چى تکون میدى ؟
جمعیت جهان = ۷,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ نفر
اگه من بمیرم = ۶,۹۹۹,۹۹۹,۹۹۹ نفر
همه اعداد عوض میشه ، قدر منو بدون !!! …
از کلاس اول خواندیم آن مرد آمد ! آن مرد با اسب آمد !
ما که ترشیدیم ، مرتیکه با خر هم نیامد و باز هم بابا نان داد !
به عملی که در آن فرد قبل از وارد شدن به توالت شیر آن را باز کرده و از وصل بودن آب اطمینان حاصل میکند تا مبادا بعد از اتمام کارش دچار مشکلات ناشی از بی آبی در توالت گردد “چک آب” گویند.
اولی : تمرین ها رو نوشتی ؟
دومی : مگه تمرین داشیتم ؟
اولی : آره ! ولی من که انجامش ندادم آخه داشتم واسه امتحان میخوندم !
دومی ( در حال سکته ) : مگه امتحان داریم ؟؟؟
انقده اس ام اس های ایرانسل رو نخونده پاک کردم ، لج کرده ! زنگ میزنه دیگه حرفاشو بهم میزنه !
زن همسایه موجودیست که ساعتها دم در حرف میزنه اما نمیشینه ، چون دیرش میشه !
هرکس به طریقی دل ما میشکند / ما هم به طریقی دلشان میشکنیم !
هیچی به اندازه اینکه به مادر یه دختر بگی “من فکر کردم شما خواهر بزرگشی” یه مادر رو خوشحال نمیکنه !
این روزا به بچه ها میگن “برو گم شو”
میره تو اتاقش ، بعد بابا مامانه خودشون میرن منت کشی !!!
قدیما به ما میگفتن برو گم شو ، جا نداشتیم همینطوری مجهول بودیم الان کجا باید بریم !؟!؟!
سکوتم را نکن باور ، سکوتم را نکن باور ، یک پدری ازت دربیارم … حالا هی تو باور نکن !
این روزها حتی اگر خون هم گریه کنی ، عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه است :
اینایی که وقتی میشینن تو ماشین حاضرن ۴۵ دقیقه کمربند ایمنی رو بگیرن تو دستشون ولی این بیلبیلکِشو جا نندازن ؛ کلا آدمای صبورین !!!
غضنفر خرش مریض میشه میبرتش دامپزشکی ، به دکتره میگه نمیشه داروهاشو تو دفترچه خودم بنویسی ؟
یه دفعه نشد دست بکنیم تو دماغمون یه چیز خوب بیرون بیاد ، همش تکرار مکررات !
مرد : دارم شیر یا خط میندازم !
زن : اگر شیر اومد تو ظرفها رو میشوری ، اگه خط اومد من میرم میخوابم !
سلامتی مادرهای قدیم که وقتی لنگه دمپایی رو پرت میکردن طرفمون ، صاف میومد میخورد تو سرمون !!!
پشت خاور نوشته بود : همه از من میترسن ، من از نیسان آبی !
پشت نیسان نوشته : همه از من میترسن ، من از زنم !
من دیگه اون آدم قبلی نیستم ، اما به نظرم این مشکل نیست !
مسئله اینه که من اون آدم بعدی هم نیستم !
یارو داشت بچش رو میزد ، بهش میگن چرا میزنیش ؟
میگه فردا کارنامشو میگیره منم فردا نیستم شهرستانم !
اونقدری که واسه تو مایه گذاشتم ، اگه به دسته بیل آب میدادم تا حالا میوه داده بود !
تازه فهمیدم که وسعت حرف های من به اندازه ی شعاع خمیازه ی توست !
بزرگترین سوال زندگیت چیه ؟
میگه : برق میره کجا میره ؟؟؟
دیروز رفتم بقالی یه بسته هوا خریدم
کارخونه ی نامردِ از خدا بی خبر ، چندتا تیکه چیپس هم انداخته بود توش !!!